تا به دام غمش آورد خدا، داد مرا

هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا

رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم

چشم دارم که خرابی کند آباد مرا

نتوانم ز خداداد بگیرم دادم

کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا

گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود

بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا

من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب

چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا

غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم

غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا


شب نما ، صبوحی مرا ,تو ,چشم ,گر ,شب ,صبوحی ,داد مرا ,ز خداداد ,خدا داد ,شب چه ,همه شبمنبع

شعر 005 صبوحی

شعر 004 صبوحی

شعر 003 صبوحی

شعر 002 صبوحی

شعر 001 صبوحی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلوب davidq8 local دنیای فیلم و سریال کیمیا سدید دارو آپشن خودرو | گندم کار Everlyyrm3 Home tehrooni معرفی کالا پورتال موسیقــــــــــــــــــــی جــــــــــــــنـــــــــوبـــــــــ ایران_‎جنوب موزیک‎ ‎ < WwW.JenobMusic.ir > تولیدی کفش